فهم کوچ (تفاوت کوچینگ و آموزش)
کوچینگ فرایندی است که در آن نوعی همراهی رخ میدهد و افراد در یک مسیر مشخص و باید یک هدف مشخص در کنار هم برای رسیدن به آن تلاش میکنند. نکته مهم در کوچینگ آن است که کوچ شما اصولا برای شما تصمیمی نخواهد گرفت اما به تصمیم سازی کمک خواهد کرد.
اما این روزها نقش های متفاوتی وجود دارند که گاهی با کوچینگ اشتباه گرفته میشوند و این سبب شده است که نقش کوچینگ در ابهام باشد. در این مقاله تلاش خواهیم کرد، تفاوت کوچینگ با آموزش و جایگاه آن را مشخص کنیم. ابتدا به این نکته توجه داشته باشید که در بررسی این دو هدف مقایسه آنها به لحاظ خوب یا بد بودن نیست، صرفا تلاش خواهیم کرد تا مشخص کنیم کدام یک از این دو در چه زمانی کاربرد خواهد داشت.
آموزش:
اگر شما مسئولیتی در سازمان داشته باشید که شما را با آموزش سازمانی مرتبط سازد، حتما تاکنون به این نتیجه رسیده اید که آموزش زمانی کاربرد خواهد داشت که دانشی در سازمان شما کم است و این دانش بر روند انجام کارها تاثیرگذار است.
آموزش افراد، روشی است که به بهبود دانشی آموزشگیرندگان کمک میشود تا دانش، مهارتها یا نگرشهای خود را بهمنظور توسعه عملکرد در وظیفه کنونی یا آینده توسعه یا ارتقا دهند. به عبارتی آموزش به شما کمک میکند تا وظیفه فعلی تان را به نحو بهتری انجام دهید.
- دانش باید بصورت تخصصی و در یک موضوع مشخص ارائه شود. ممکن است زمانهایی شما احساس کنید که تیم شما به آموزش خاصی نیازمند است.
- آموزش دارای سر فصلهای مشخصی است و گاهی به تیم هم آموزش هایی ارائه میشود.
- آموزش میتواند بصورت کلامی یا تجربی و کارورزی ارائه شود.
کوچینگ روشی است که در آن فرد به سمت هدفی حرکت میکند و کوچ او را همراهی میکند. یک کوچ موفق توانایی آن را دارد که موضوعات را برای فرد شفاف سازد و کمک کند تا نقاط ابهامی که برایش ایجاد شده است را برطرف سازد.
- کوچ کمک به شفاف سازی است.
- کوچ زمانی کاربرد دارد که فرد تجربه و دانش کافی دارد اما در عملیاتی کردن آن هنوز مسئله دارد.
- زمانی میتوان گفت کوچ بالاترین کاربرد را دارد که فرد احساس کند در چالشی درگیر است که خود نمیتواند برای آن تصمیم سازی انجام دهد.